به 50 سال پیش باز میگردیم، دورانی كه صنعت خودروسازی جهان به نوعی دستخوش پوستاندازی هیجانانگیزی شده بود.
بتدریج مفهوم خودروهای اسپرت معنای واقعی پیدا میكرد و شركتهای نهچندان پرشمار خودروسازی آن دوران نیمنگاهی نیز به این مقوله هیجانانگیز پیدا كرده بودند.
جلب توجه جوانان به میدان اصلی رقابت میان این شركتها تبدیل شده بود. خودروهایی كه در این كلاس طراحی و ساخته میشدند جدای از اینكه قوارهای بزرگ و كشیده داشتند به واسطه اسپرت بودنشان از یكسری آپشنهای اضافی نیز برخوردار بودند، مثلا چراغهای بزرگ در قسمت عقب و جلو و برجستگیهای متنوع بر روی بدنه. Thunderbird شركت فورد را میتوان نمونه بارزی از این نگرش دیدنی عنوان كرد كه در ابتدای دهه 70 به یك محصول خبرساز تبدیل شده بود.
فورد سال 1960 خودروی Thunderbird را رونمایی كرد. البته نخستین سری این خودرو سال 1955 طراحی و ساخته شده بود، با این حال هر سال ابداعات تازهای در آن صورت میگرفت اما مدلی كه سال 1955 ارائه شد یكی از بهترین نسخهها در نوع خود به شمار میآمد.
این خودرو در سالهای بعدی یعنی حتی در سالهای 1968، 1970 و آخرین بار در سال 2004 مفهومی و با 6 چرخ! ارائه شد تا پرونده Thunderbird در این سال رسما بسته شود. فورد این خودرو را با هدف به دست آوردن سهم قابل توجهی از بازار تازه رونق یافته خودروهای اسپرت آن دوران ارائه كرد.
البته بر خلاف خودروهای رقیب آن زمان نظیر Corvette ساخت شورلت، خودروی Thunderbird صرفا یك خودروی تمام عیار اسپرت نبود به طوری كه فورد آن را یك خودروی لوكس شخصی عنوان كرده بود.
اما نكته جالب توجه این است كه دقیقا از همان روزی كه این توصیف ارائه شد، گویی مفهوم تازهای در دنیای خودروسازی شكل گرفته بود؛ خودروی لوكس شخصی! تا سال 1958 این خودرو تنها دارای 2 صندلی بود اما در این سال ردیف دوم نیز به آن اضافه شد.
فورد این ابتكار عمل را صرفا برای افزایش سطح عملكرد این خودرو به كار گرفت. به این ترتیب نسخههای بعدی این خودرو بزرگتر و البته لوكستر شدند تا اینكه سال 1977 و پس از آن سال 1980 خط تولید این خودرو دچار تغییر و تحولات اساسی شد. فروش این خودرو تا دهه 90 میلادی هم ادامه داشت و استقبال خوبی نیز از آن میشد.
نخستین جرقههای Thunderbird
تاریخ خودروسازی جهان نشان میدهد 3 نفر در شكلگیری خط تولید این خودرو نقش اساسی داشتند.
لوس دی كورس از مدیران ارشد اجرایی و بازنشسته جنرال موتورز، جورج والكر از معاونین ارشد در شركت فورد و فرانك هرشی از طراحان فورد. كورس و والكر اكتبر 1951 دیداری در فرانسه داشتند.
آنها در حالی كه در یكی از خیابانهای پاریس با یكدیگر قدم میزدند خودروهای اسپرتی كه در خیابانهای شلوغ آن روزهای پایتخت فرانسه در تردد بودند را به یكدیگر نشان میدادند كه در این لحظه والكر گفت: چرا ما نباید یكی شبیه آنها داشته باشیم؟! او بلافاصله با یكی از طراحان فورد تلفنی درباره این قضیه صحبت كند.
این شخص كسی نبود جز ضلع سوم این مثلث هیجانانگیز یعنی فرانك هرشی. او این ایده را بارها و بارها مورد بررسی قرار داد و در نهایت كار بر روی طراحی یك خودروی لوكس اسپرت را آغاز كرد.
طراحی مورد نظر وی برای یك خودروی 2 نفره با 1145 كیلوگرم وزن و موتوری 8 سیلندر بود كه سرعتی حدود 160 كیلومتر در ساعت داشت.
ایده اولیه والكر در حال تبدیل شدن به واقعیت بود. هرشی بارها طراحی اولیه را اصلاح كرد و در نهایت در 18 می 1953 مدلی بر اساس آن كه البته با استفاده از خاك رس تهیه شده بود ارائه كرد.
آنچه كه وی به عنوان مدل نهایی ارائه كرد با مدلهای اسپرت و لوكس اروپایی توان رقابت داشت. البته پس از طراحی نهایی مشكل بعدی به سرعت خودنمایی كرد و آن چیزی نبود جز تعیین نام برای این محصول جدید. نامهای زیادی كه عمدتا یا مضحك یا عجیب و غریب بودند برای آن پیشنهاد شد، نامهایی همچون
Hep Cat،Beaver (سگ آبی)، Runabout (سرگردان)، Detroiter وCoronado . در پیشنهاد این نامها همواره به نوعی تلاش میشد تا خبر از تولد محصولی متفاوت و هیجانبرانگیز داده شود.
گفته میشود حدود 5000 نام مختلف و اكثرا عجیب برای این خودرو ارائه شد.
Whizzer (غژغژكننده) نیز یكی از اصلیترین پیشنهادات بود. كار به جایی رسید كه كورس برای كسی كه مناسبترین نام را پیشنهاد كند كت و شلواری به ارزش 250 دلار تعیین كرد.
آلدین كه یكی از طراحان بنام خودرو در آن زمان بود
Thunderbird به معنای (مرغ افسانهای رعد و برق) را پیشنهاد كرد. البته او هیچگاه درخواستی برای دریافت كت و شلوار تعیین شده مطرح نكرد اما در نهایت كت و شلواری به ارزش 95 دلار به همراه یك شلوار اضافه به دست آورد.
تا زمانی كه این خودرو به صورت 2 سرنشینه ساخته میشد استقبال چشمگیری از آن به عمل نمیآمد، هر چند گروه سنی جوان آن روزهای آمریكا به شدت به این خودرو علاقه نشان میدادند.
مدیران فورد همواره در این فكر بودند كه چه فاكتورهایی موجب فروش نه چندان دلچسب این خودرو در سطح عموم مردم شده است.
در نهایت به این نتیجه رسیدند كه 2 سرنشینه بودن آن و اینكه نمیتوان از این خودرو به عنوان یك خودروی خانوادگی استفاده كرد علت اصلی فروش نه چندان زیاد بوده است. از این رو نسل بعدی آن كه در سال 1958 عرضه شد خودرویی با 4 صندلی و مناسب برای كاربردهای خانوادگی بود. بدنه
Thunderbird تقریبا یكپارچه بود تا به این ترتیب دست طراحان برای كار در قسمتهای داخلی خودرو باز باشد.
یكی از نكات بارز در طراحی این خودرو گوشههای قائم در قسمتهای مختلف آن است، به طوری كه لقب
Square Bird (پرنده چهارگوش) را به آن داده بودند.
البته در آن دوران خودروهایی كه چنین گوشههایی داشتند از محبوبیت خاصی نیز برخوردار بودند. استفاده از ترمزهای طبلی كه در آن دوران مظهری از فناوریهای نوین بود بیش از پیش بر محبوبیت این خودرو افزوده بود.
نسخه جدید
Thunderbird از موتور بسیار قدرتمندی برخوردار بود، به طوریكه جایزه سال موتور خودروها در آمریكا به سازندگان آن اعطا شد.
این خودرو آنچنان محبوبیتی پیدا كرده بود كه زمانی نسخه 4 سرنشینه آن روانه بازار شد بسیاری از طرفداران نسخه 2سرنشینه آن ناراحت شدند. برای آنها
Thunderbird تنها با 2 صندلی معنا داشت.
در سال 1959 برای نخستینبار استفاده از پوشش چرم در بخشهای مختلف داخل این خودرو باب شد تا فورد در ساخت
Thunderbird دست به تحولی بزرگ زده باشد.